جادوی زندگانی

جادوی زندگانی

جادوی زندگانی

جادوی زندگانی

تفکر مثبت چطور می تواند زندگی شما را تغییر دهد؟

من مدت‌هاست به این موضوع علاقه‌مند شده‌ام که حالات روحی ما چه تاثیری در زندگی شخصی و حرفه‌ای ما دارند.

مطالعات اخیر نشان داده‌اند که اگر خود را در "موضع پیروزی" یا "موضع قدرت" قرار دهیم به طور قابل‌توجهی می‌توانیم شانس قبولی خود در یک مصاحبه‌ی شغلی را افزایش دهیم. این کار، در واقع کار کوچکی به نظر می‌رسد ولی خواه‌ناخواه تصویری که ما از خودمان در ذهن داریم را خیلی بهبود می‌بخشد. این قضیه از نظر علمی هم تایید شده است. اگر ادراکی که از خودتان دارید را تغییر دهید می‌توانید زندگی‌تان را عوض کنید. اگر بفهمیم چه روش‌هایی می‌توانند تفکر ما در مورد خودمان را تغییر دهند می‌توانیم دستاوردهای زندگی کاری، زندگی عاشقانه، و زندگی اجتماعی خود را به شدت تغییر دهیم. این قضیه ممکن است جادویی به نظر برسد ولی از نظر علمی ثابت شده است.

پس چطور می‌توانید خودپنداره‌ی خود را تغییر دهید؟ از همین الان شروع کنید، برای اینکه بتوانید روش تفکر در مورد خودتان و در نتیجه مسیر زندگی خود را به شدت تغییر دهید، باید این دو کار بزرگ را انجام دهید:‌

1 . افکاری که در سرتان است را بشناسید.

هر تعامل، گفتگو، فرایند، و تفکر شخصی‌ای که در طول روز اتفاق می‌افتد(چه خوب و چه بد)، به همان‌اندازه که در واقعیت اهمیت دارد ذهنتان را مشغول خواهد کرد. ممکن است با همکار خود در آسانسور باشید، ولی فکرتان جای دیگر باشد. چیزی که مهم است این است که درک شما از وقوع این رویدادها چگونه است. اینجاست که  می‌خواهید سعی کنید تغییر ایجاد نمایید.

یکی از بهترین راه‌ها برای اینکه نگاهتان به دنیا را تغییر دهید این است که از مطالبی استفاده کنید که به شما کمک کنند متفاوت فکر کنید. کتاب‌های خودآموز، انگیزشی، خاطرات الهام‌بخش، و مطالبی از این قبیل، همگی به شما کمک می‌کنند که فکرتان کمی متفاوت‌تر عمل کند و کم‌کم فرایند درونی خود را تغییر دهد. ممکن است لازم نباشد هر چه می‌خوانید را قلبا قبول داشته باشید، فقط کافی است خودتان را در معرض این محتوا و مطالب قرار دهید تا مغز شما متفاوت کار کند.

به همین ترتیب، از مطالب "منفی"‌هم دوری کنید. منظور از مطالب منفی، لزوما مطالب خشونت‌آمیز و ... نیست، بلکه به این خاطر می‌گوییم "منفی" که هیچ چیزی را به زندگی شما اضافه نمی‌کنند و شما را در سراشیبی قرار می‌دهند، و اگر در سراشیبی قرار بگیرید دیگر نمی‌توانید رشد کنید. این رشد، یک گام به سوی بهبود خودپنداره‌ی شماست.


تفکر مثبت چطور می تواند زندگی شما را تغییر دهد؟



2 . صدای درون خود را تغییر دهید.

اول صبح وقتی دارید آماده می‌شوید یا وقتی در حال پختن شام هستید، یا وقتی شریک زندگی‌تان به خاطر کاری که در خانه انجام نشده است ناراحت است، به نحوه‌ی صحبت با خودتان فکر کنید. بعد از این تجربیات، در مورد نوع زبانی که برای صحبت با خودتان استفاده می‌کنید فکر کنید. آیا از کلمات منفی استفاده کرده و خودتان را سرزنش می‌کنید؟ یا به خودتان می‌گویید دوباره بیشتر تلاش خواهید کرد و کار سختی نیست؟

لحظه‌ای از فکر خود بیرون آمده و به این فکر کنید که اگر همین تجربیات برای یکی از عزیزان شما پیش بیاید چه واکنشی خواهید داشت. فرض کنید این عزیز پیش شما بیاید و داستان کار امروز خود را برایتان تعریف کند و از اتفاقی که برایش افتاده احساس بدی داشته باشد. او خجالت‌زده شده و از القاب و عناوین ناگواری برای خودش استفاده می‌کند. آیا شما به این دوست عزیز خود اجازه می‌دهید این کار را انجام دهد یا پیش او می‌روید و می‌گویید چیز مهمی نیست، هر کسی ممکن است اشتباه کند، رئیست تند برخورد کرده؟

حالا چرا همین کار را برای خودتان انجام نمی‌دهید؟

از این به بعد هر وقت کلمات و افکار منفی به سراغتان آمد سعی کنید یک گام به عقب برگردید،‌ نفس عمیق بکشید، آرام باشید، و به یاد بیاورید که با خودتان مهربان باشید. به خودتان یادآوری کنید که دفعه‌ی بعد بیشتر تلاش خواهید کرد. تمرین کنید خودتان را ببخشید. در این صورت احساس خواهید کرد تصویری که از خود در ذهن دارید بسیار بهبود می‌یابد

با این ۵ جمله مثبت و جادویی زندگی خود را از نو بسازید !

آیا دوست دارید زندگی خود را تغییر دهید ؟

اگر همه چیز در زندگی  شما در مسیر درست خود پیش نمی رود وقت آن رسیده که کنترل امور را به دست گیرد .شما می توانید با تکرار این ۵ جمله مثبت و  جادویی زندگی خود را از نو بسازید واثرات مثبت آن را در زندگی خود مشاهده کنید.ما به طور کلی از رفتارهایی منفی که در خود  میبینیم انتقاد می کنیم و خود را در این زمینه بسیار سرزنش می کنیم.این موضوع ممکن است در طول زمان باعث تخریب روحیه ما شود . و همچنین می تواند مشکلات روانی بسیار جدی  در آینده ایجاد کند.

البته انتقاد از خود امری سازنده است اما در صورت رعایت تعادل .هیچ وقت خود را بیش از حد سرزنش نکنید .اگر شما نیز می خواهید زندگی خود را از نو بسازید این ۵ جمله جادویی را هیچ گاه از زندگی خود حذف نکنید.و همواره آن ها را در زندگی خود تکرار کنید.اما این ۵  جمله جادویی چیست ؟
۱-به آرزوهای خود ایمان دارم .


با این 5 جمله مثبت و جادویی زندگی خود را از نو بسازید !




قبل از هر چیز باید به خود و سپس تمام آرزوهای خود ایمان داشته باشید.فراموش نکنید که ذهن بسیار قدرتمند است .و نقش بسزایی در به حقیقت پیوستن آرزوهای شما دارد.اگر شما به آرزوهای خود ایمان داشته باشید حتما به آن ها می رسید.پس این جمله را همواره تکرار کنید و اثرات مثبت آن را در زندگی خود ببینید.
۲-خود را همانگونه که هستم دوست دارم.


با این 5 جمله مثبت و جادویی زندگی خود را از نو بسازید !



تنها چیزی که لازم دارید یک آینه است.یک دقیقه در آینه نگاه کنید و بگویید که ترا بسیار دوست دارم.اما فراموش نکنید که واقعا باید خود را با تمام آنچه که هستید دوست داشته باشید.قبل از شروع یاد بگیرید که دوست داشتن خود را آغاز کنید.در صورت موفقیت مشاهده خواهید کرد که اطرافیان شما نیز با شما به گونه ای دیگر رفتار خواهند کرد.زیرا آنها نیز متوجه خواهند شد که شما واقعا خود را دوست دارید و برای خود ارزش قائل هستید.در این صورت روابط شما با دیگران نیز تغییر خواهد کرد.
۳-این زندگی و تمام مسئولیت های آن بر عهده من است.


با این 5 جمله مثبت و جادویی زندگی خود را از نو بسازید !



یاد بگیرید هیچ وقت از شرایط پیش آمده شکایت نکنید.همان طور که در خوشبختی خود نقش دارند در ناراحتی خود نیز شما نقش دارند.با تکرار این جمله در طول زمان احساس قدرت خواهید کرد .یاد بگیرید در شرایط سخت خود را کنترل کنید و به جای غمگین بودن به راه حل آن فکر کنید.
۴-به خاطر تمام نعمت های زندگی شکر گذار هستم.


با این 5 جمله مثبت و جادویی زندگی خود را از نو بسازید !



تمام اتفاقات خوب یا بد زندگی شما یک تجربه است.همان طور که برای داشته های خود شکر گذار هستید برای نداشته های خود نیز شکر گذار باشید.زیرا اگر اتفاقات منفی نبودند شما هیچ وقت به خاطر اتفاقات مثبت شکر گذار نبودید.
۵-من لایق تمام اتفاقات خوب هستم .

هر روز این جمله تکرار کنید و به این جمله ایمان داشته باشید .بله شما لایق تمام اتفاقات خوب در زندگی هستید و به آن ها نیز خواهید رسید در صورتی که آن ها را واقعا  با تمام وجود خود بخواهید.

 

بررسی زندگی تسلا از دریچه ی قانون جذب

نیکلو تسلا



تسلا



تسلا
بررسی زندگی نیکولا تسلا از دریچه ی قوانین جذب

 
بزرگترین نابغه ای که هرگز بیش از دو ساعت نخوابید!!
صد و شصت و یک سال پیش در روز دهم جولای مردی پا به جهان نهاد که تاثیر به سزایی در دنیای فعلی ما داشت.

نیکولا تسلا فیزیکدان و مهندس آمریکایی صرب تبار که بدون او امروزه نمی توانستیم در خانه هایمان چراغی روشن کنیم و یا حتی این مطالب را بخوانیم.
تسلا دانشمندی بود که یکی از اعتقادات زندگیش این بود که همه چیز در اطراف ما فراوان است، مثل انرژی، امکانات، پول و… و خود او می گوید من تعجب می کنم از انسانها که از کمبود انرژی رنج می برند ما با کنترل انرژی های آزاد کهکشانی می توانیم با باز کردن دهان خود از کائنات انرژی دریافت کنیم و جالب است بدانید برق متناوب که ما در خانه هایمان به کار می بریم را این دانشمند بزرگ اختراع کرده است و ادیسون فقط مخترع لامپ بوده است.

نیکولا تسلا می گفت کلید دست یابی به قوانین جهان هستی در اعداد سه و شش و نه نهفته است و بقیه ی اعداد جهان فیزیکی را توضیح می دهند، یعنی اعداد سه و شش و نه اعداد فیزیکی نیستند اما حاکم بر جهان فیزیکی در سطح کوانتومی هستند .

این راحت ترین راه برای بررسی صدا های مختلف با فرکانس های مختلف می باشد و درک می کنیم که تمام چیزهای زندگی ما دارای ارتعاش هستند، و فرکانس ارتعاشی راز مهم زندگی و قوانین جذب می باشد.
بسیاری از دانشمندان جهان دوست دارند این باور شیطانی و مخرب را به انسانها القا کنند که منابع محدود است و خشک سالی و نابودی به سراغ بشریت خواهد آمد و با منابع مختلف تلویزیونی و رادیویی و منابع دیگر این باور وحشتناک را وارد مغز انسانها می کنند و افکار آنها را شستشو میکنند.
ولی نیکولا تسلا باور داشت منابع بی شمارند و هر روز بیشتر و بیشتر می شود.

او می گفت همه چیز انرژی است هر چیزی که ما می توانیم ببینیم و بشنویم و لمس کنیم انرژی است و مغز ما یک مترجم است که توانایی ترجمه این فرکانس ها را دارد . هر زمان که شما به چیزی فکر می کنید یک ارتعاش خاص از فکر شما به جهان هستی ارسال می شود و افکار و انرژی های مشابه فکر شما را وارد زندگی شما می کند اگر افکار شما حس خوبی را در شما به وجود بیاورد آن فکر شما یک فکر سازنده و مثبت است که در ارتعاشات فرکانس بالا قرار می گیرد و اگر آن فکر حس بدی در شما به وجود بیاورد در ارتعاش فرکانسی پایینی قرار دارد و آن فکر ویرانگر است .

به طور مثال جمله ی من شما را دوست دارم، فرکانس بالا و جمله ی من از شما متنفرم فرکانس پایین دارد، و با تکرار بسیار بسیار زیاد این افکار باورها و حقیقت زندگی شما ساخته می شود.

اگر باور کنید جهان جای وحشتناکی برای زندگیست این حقیقت زندگی شما می شود و اگر باور کنید جهان جای زیبایی برای زندگیست این هم می تواند واقعیت زندگی شما شود .
پس خوب فکر کنید کدام یک را باور دارید!!

جادوی زندگی


کلام تو جادو می کند! زندگی و مرگ در قدرت زبان است


جادوی کلام پول دوبلر



قدرت کلام در کسب و کار

 

فلورانس اسکاول شین می گوید کلام تو عصای معجزه گر توست و مسیح می گوید از کلام تو بر تو حکم می شود.

چرا اینقدر کلام و زبان اهمیت دارد؟ چرا زبان همیشه و همه جا زبان را همچون مار به تصویر می کشند. چرا همیشه از زبان در همه ادیان و اشعار و همه جا و همه جا یاد می شود؟ تا به حال به این موضوع فکر کرده اید؟ اگر کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین و یا تجسم خلاق را مطالعه کنید در قسمت هایی که در مورد کلام و قدرت آن صحبت شده کمی نا مفهوم و بسیار مختصر راجع به این موضوع صحبت شده در حالی که این بحث یکی از مهم ترین بحث ها برای رسیدن به خواسته هایمان است.

همین زبان و کلام است که باعث می شود ما بتوانیم با انسان های مناسب ارتباط برقرار کنیم. همین زبان و کلام است که در کار ما باعث می شود ما بتوانیم توسعه و پیشرفت ایجاد کنیم. همین زبان و کلام است که نشان می دهد ما در کجای عالم هستی به سر می بریم. همین زبان است که احساسات ما را نسبت به انسان ها و اوضاع و شرایط نشان می دهد. همین زبان و کلام است که ما را از فرش به عرش و از عرش به فرش می برد. اما چگونه؟

باید به این موضوع توجه کنید که ما همیشه دوستانمان انسان هایی هستند که با هم دیگر هم کلام هستیم. معمولا با انسان هایی دوست می شویم که سخن هایی که به آن علاقه داریم را بر زبان می آورند و حرف هایی می زنند که دوست داریم بشنویم. کسانی که بسیار بد زبان هستند و کلمات زشت بر زبان جاری می کنند با افرادی دوست هستند که حرف هایی زشت می زنند. افرادی که حرف های سیاسی می زنند با افرادی هم کلام می شوند که حرف های سیاسی می زنند و کسانی که از هنر سخن می گویند با کسانی سخن می گویند که علاقه به هنر دارند و این روند در هر نوع کلامی نهفته است. حال جالب اینجاست که اگر شما مدتی با کسانی بگردید که راجع به موضوعی صحبت می کنند و در آن جمع باقی بمانید ناخواسته راجع به آن موضوع صحبت می کنید زیرا سخنانی که می شنوید در ذهن ناخودآگاه شما می ماند و وقتی جایی می شنوید که راجع به آن موضوع صحبت می شود شما هم اطلاعات خود را ابراز می کنید و کم کم این صحبت بیشتر و بیشتر می شود. اگر دوست دارید امتحان کنید چند روز با دوستانی بگردید که بسیار علاقه مند به فوتبال هستند.

حال صحبت اینجاست که ما چگونه می توانیم از سخنان خود و زبان خود برای کسب پیشرفت در کار و زندگی استفاده کنیم. ما معمولا در کار و زندگی خود در جمع های بسیاری حضور می یابیم و ارتباطات بسیاری ایجاد می کنیم و چیزی که بسیار مهم است این است که ما با چه انسان هایی ارتباط برقرار کنیم. دوستان یادتان باشد اگر انسانی باشید که دشنام می دهید انسان هایی با شما ارتباط برقرار می کنند که دشنام می دهند. اگر از فوتبال سخن می گویید افرادی با شما ارتباط برقرار می کنند که از فوتبال سخن می گویند. اگر از وضع خراب بازار سخن می گویید افرادی با شما ارتباط برقرار می کنند که وضع بازار آنها هم خراب است و از وضع خراب بازار سخن می گویند. و اگر از افرادی با کیف های پر از پول که به دنبال توانایی ها و خدمات تو هستند سخن می گویی همین افراد با تو ارتباط برقرار می کنند.

احساس می کنیم در همین چند خط توانستم اصل کلام را به شما بگویم اما با برای روشن تر شدن مطلب توضیحاتی برایتان می دهم. دوستان بسیار باید در این که چه صحبتی می کنید محتاط باشید. یک مثال می زنم تا کاملا موضوع را برایتان روشن کنم.

 
چگونه با کلام زندگی خود را تغییر دهیم

شما انسانی هستید که در بین دوستانی هستید که آنها راجع به مسائل نقشه کشی و اتوکد اطلاعات بسیاری دارند و شما بسیار راجع به این مسائل صحبت می کنید و یکی از موضوعات صحبت هر روزه شما این است که برای این توانایی های شما کار نیست و کسی پول نمی دهد برای توانایی تان و پولی در بازار نیست و کسی نیست که قدر توانایی شما را بداند. اگر شما و دوستانتان راجع به این مسائل صحبت می کنید احتمالا توانایی هایتان در نقشه کشی و اتوکد تا زمانی که بی پولی فشاری به شما نمی آورد و با علاقه روی توانایی تان کار می کنید هر روز افزایش می یابد. اما چون هر روز صحبت هم راجع به این مساله دارید که پولی برای این توانایی تان نیست فرصت ها را نمی بینید و آن ها را ناخواسته تاکید می کنم ناخواسته پس می زنید و از خود دور می کنید چون با صحبت هایی که در بین شما و دوستانتان رد و بدل می شود تاثیر بسیار روی نا خود آگاهتان ایجاد می شود و رفتار های ناخواسته ای به شکل سخنانتان برایتان ایجاد می کند. پس اگر شما توانایی هایتان را همچنان افزایش دهید و راجع به این صحبت کنید که افراد زیادی در بازار هستند که حاضرند برای استفاده از این توانایی شما به شما حقوق بدهند ارتباط شما به سمتی می رود که دقیقا با همین افراد ارتباط برقرار می کنید. اگر می خواهید به شما ثابت شود حرف هایی که بین شما و دوستانتان رد و بدل می شود را بررسی کنید.

حال شما بعد از آگاه شدن از این موضوع بسیار هیجان زده می شوید و طبیعتا اولین کاری که می خواهید بکنید این است که دوستانتان و اطرافیانتان را آگاه کنید که بیایید از این به بعد دیگر راجع به این مسائل صحبت نکنیم و بیایید راجع به اینکه برای توانایی ما پول فراوان است صحبت کنیم و… و در عرض یکی دو روز شاید هم یکی دو ساعت دوستانتان کاملا به شما ثابت می کنند که تو اشتباه می کنی و اگر کار برای توانایی هایمان هست پس کو؟!… پس چرا خود تو که این حرف ها را می زنی هم هنوز کاری نداری؟ و این خیلی زود نا امیدتان می کند.

اگر می خواهید تغییری صورت دهید اول خودتان را تغییر دهید، همه تغییر می کنند. اگر می خواهید خود را تغییر دهید ابتدا باید خودتان کلامتان را کنترل کنید. جدا شدن از دوستانی که سالها با آنها ارتباط دارید سخت است پس باید در ارتباط خود تغییر ایجاد کنید. در شروع تغییر وقتی دوستانتان راجع به مسائل تکراری همیشگی مانند خرابی اوضاع صحبت می کنند شما گوش ندهید و اگر توانستید حرف را عوض کنید و اگر نتوانستید کلامی که درست است را در ذهن خود دائما تکرار کنید. حواستان باشد چیزی که غلط است را به صورت منفی تکرار نکنید بلکه کلام درست را در ذهن خود تکرار کنید. در زمان هایی که تنها هستید و صبح ها و شب ها هم با خود کلام درست را تکرار کنید و کم کم می بینید که یا کلام دوستانتان تغییر می کند و یا کلا افراد جدیدی با شما ارتباط برقرار می کنند که شما را به سمت استفاده از توانایی هایتان سوق می دهند. دوستان بسیار دقت کنید که اگر دوستی دارید که حرفی می زند که دوست ندارید بشنوید به هیچ عنوان تلاشی برای قانع کردن او که در حال زدن حرف اشتباه است نکنید چون به جز احساس منفی نسبت به خودتان و ایجاد تشویش هیچ سود دیگری ندارد.

کلامی که به زبان جاری می کنید بسیار بسیار بر روی زندگیتان تاثیر گذار است. حکمت نماز و عبادت و ذکر در ادیان مختلف این است که کلام خوب و درست بر زبان جاری شود تا افراد درست به زندگی انسان وارد شوند و انسان بتواند به سعادت و خوشبختی برسد و در زندگی پیشرفت کند. پس عیسی مسیح بسیار زیبا گفت که از کلام تو بر تو حکم می شود و حال می دانی که از کلام تو بر تو حکم می شود.



هفت اصل جادویی برای کنترل زندگی

هر یک از ما هر روز تقریبا 10 تا 12 ساعت از زندگی خود را به کار اختصاص می‌دهیم. زمان آن است که از خود بپرسیم «آیا این همان کاری است که می‌خواهم انجام دهم یا کاری است که باید انجام دهم؟» ما هر روز ساعت 6:30 صبح از خواب بیدار می‌شویم، همه روز کار می‌کنیم. به گزارش دنیای اقتصاد و به نقل از گرگ کین نیرد، به سر کار می‌رویم و برمی‌گردیم و این پروسه همچنان تکرار می‌شود. از خودمان یک سوال ساده بپرسیم «آیا من در کنترل زندگی هستم یا زندگی در کنترل من است؟» زمان آن است که از روزمرگی رها شوید و به خود قدرت دهید تا به آنچه می‌خواهید برسید. انجام فعالیت‌های زیر باعث بهتر شدن روز کاری شما می‌شود و در کار و زندگی‌تان پیشرفت حاصل خواهد شد تا بتوانید از طریق ایجاد تعادل، راندمان کاری بهتری نیز داشته باشید. هفت اصل مهم که به شما قدرت می‌دهند کنترل زندگی خود را دوباره در دست بگیرید عبارتند از: استعداد: به معنی استعدادی است که در شخصیت شما وجود دارد یا به عبارتی نیروی درونی که شما را به حرکت وا می‌دارد و سرعت زندگی. این اصل یک پرسش را مطرح می‌کند «چقدر فشار را بر خود تحمل می‌کنید؟» شاید به شما گفته باشند که از لحاظ رفتاری «نوع A» هستید. این یعنی احتمال دارد که زیر فشار دائمی باشید و کل زندگی را در رقابت ببینید و اینکه باید نسبت به خودتان و دیگران سختگیر باشید. اگر از «نوع A» هستید، می‌خواهید همه کارها را سریع و به شکل وظیفه‌گر اتمام کنید و در این حالت کار برای شما با سرعت و انرژی بالایی مدیریت می‌شود. در این صورت با توجه به وسواسی که برای انجام کارها وجود دارد شاید وقتی برای تفکر و تعمق و اینکه به کجا می‌خواهیم برسیم، وجود نداشته باشد. تناسب اندام: این اصل به شرایط کلی سلامت بدنی شما می‌پردازد و اینکه رژیم غذایی‌تان چقدر به این سلامتی و تناسب‌اندام کمک می‌کند. همیشه در خدمت کار بودن ممکن است باعث شود از سلامتی خود غافل شوید. بالاخص اگر از ساعت 9 صبح تا 5 عصر پشت میز می‌نشینید. در این صورت کمتر احتمال دارد که زمانی را به ورزش کردن اختصاص دهید یا پیاده‌روی کنید. برای آنکه تعادل میان کار و زندگی وجود داشته باشد به این موضوع فکر کنید که چگونه می‌توانید گام‌های مستحکم‌تری در جهت سلامت و تناسب اندام خود بردارید و دست‌کم حداقل‌ها را انجام دهید تا قوی و سالم بمانید. رژیم‌های تناسب اندامی را انتخاب کنید که در آن ورزش هفتگی گنجانده شده باشد. تغذیه و رژیم غذایی: چه می‌خورید و آنچه می‌خورید چقدر سالم است. آیا یک رژیم سالم و مغذی دارید؟ بیشتر افراد از نیازهای کلی و خاص خود درباره رژیم غذایی‌شان آگاه نیستند و فقط غذاهایی را می‌خورند که از آن لذت می‌برند، بدون توجه به تاثیر آن بر بدنشان. برای داشتن تعادل میان کار و زندگی باید در رژیم غذایی هم تعادل وجود داشته باشد. پس روی این مساله برنامه‌ریزی و سازماندهی داشته باشید. درباره آن مطالعه کنید و یک رژیم سالم را انتخاب کنید که بتوانید آن را ادامه دهید و به عادت غذایی شما تبدیل شود. سلامت فردی: ممکن است به‌عنوان فردی که زیاد کار می‌کند بدن خود را نادیده بگیرید و آن قدر به وضعیت خود بی‌توجه باشید تا تبدیل به یک مشکل جدی شود. ممکن است به وزن، رژیم غذایی و سلامت فیزیکی خود کم‌توجهی کنید و به اندازه کافی استراحت نکنید. برای ایجاد تعادل مناسب میان کار و زندگی باید به بدن خود اهمیت بدهید. برای این کار از کنار گذاشتن یک یا دو عادت نامناسب که به سلامتی‌تان ضرر می‌رساند شروع کنید مثلا ترک سیگار، کافئین یا الکل. تعادل احساسی: این به آن معناست که چقدر به سلامت ذهنی و احساسی خود اهمیت می‌دهید. پرسشی که در این اصل مطرح می‌شود این است که «آیا من اغلب اوقات از لحاظ احساسی، حس خوبی دارم؟» آیا تاکنون احساس کرده‌اید هر روزی که می‌گذرد «چالشی برای غلبه کردن» است؟ این مساله می‌تواند روی فراست و درون‌بینی شما اثر منفی بگذارد. برای داشتن تعادل میان کار و زندگی فکر کنید که چگونه مسائل را آسان‌تر بگیرید و از زندگی خود راضی باشید و زندگی را به منزله یک «تجربه جدید» ببینید. با نزدیک‌تر بودن به دیگران می‌توان احساس راحت‌تری داشت. سعی کنید با وقایع زمانی که رخ داده‌اند روبه‌رو شوید و به استقبال اتفاقات بد نروید. درک کنید که سخت است بتوان حس نگرانی را متوقف کرد. خودآگاهی بیشتری کسب کنید. خودآگاهی اغلب اولین قدم برای داشتن تفکر مثبت است. عادات احساسی و کنترل آن: به احساسات و اندیشه‌های درونی خود گوش دهید. سپس تا حدی که لازم است زندگی و محیط پیرامون خود را کنترل کنید تا به آن درجه از کنترل که مطلوب است برسید. نگران این نباشید که دیگران درباره شما چگونه فکر می‌کنند یا اینکه همیشه باید همه کارها را «درست» انجام دهید. اگر این اثر ادامه پیدا کند امکان دارد از لحاظ احساسی حالت فرار به خود بگیرید یعنی مثلا از نگرانی در سکوت به نشان دادن آشکار ناراحتی خود (یا حتی نشان دادن خشم) روی بیاورید. باید اتکا به نفس خود را بالا ببرید تا در زندگی روی خودتان کنترل داشته باشید. در این صورت هم در محیط کار راحت‌تر خواهید بود، هم عیب‌های خود را راحت‌تر می‌پذیرید و هم راحت‌تر می‌توانید از دیگران کمک بخواهید؛ بدون آنکه احساس خشم داشته باشید. تعادل میان کار و زندگی:‌ اصول فوق به این موضوع می‌پردازد که نسبت به کار خود چه احساسی دارید و درباره نحوه مدیریت و کنترل آن چگونه فکر می‌کنید نه اینکه کار شما را مدیریت و کنترل کند. بعضی از افراد کار را « اجباری» می‌دانند و معتقدند باید آن را «تحمل» کرد و تا جایی که بتوانند از آن فراری‌اند. نباید اجازه دهید مشکلات کاری روی زندگی خوبی که خارج از محیط کار دارید، اثر بگذارد. کار را به به‌عنوان یک بخش چالش‌برانگیز و جالب زندگی خود ببینید که می‌توانید هر آنچه می‌خواهید از آن به‌دست آورید؛ بدون آنکه اجازه دهید بر زندگی عادی‌تان چیره شود. شما حق انتخاب دارید یا کاری که از آن لذت می‌برید پیدا کنید یا آن را طوری تغییر دهید که انجام آن با رضایت بیشتری برایتان به همراه باشد. هر جا امکان هرگونه تغییر برای دید مثبت‌تر شما وجود دارد آن را انجام دهید. اگر این هم امکان‌پذیر نبود، فکر کنید چه قدم‌هایی می‌توانید بردارید که همه چیز را با هم تغییر دهید.